یادداشت اختصاصی پیرامون مبحث “اعتیاد و کودکان کار”
پدیده کودکان خیابانی به عنوان یکی از مشکلات آسیبزای اجتماعی از دیرباز در سراسر جهان وجود داشته و در سالهای اخیر به دلایلی از جمله رشد اقتصادی، جنگ، فقدان ارزشهای سنتی، خشونت خانوادگی و آزار جسمی و روانی افزایش یافته است. کودک کار و خیابان” واژه ای که مدت هاست بر سر زبان ها افتاده و هر متخصص و دلسوزی را به سمت و سوی خود کشانده است. این که کودکان خیابان چه کسانی هستند و چه می کنند و اصولاً کودک کیست، نیز شاید بارها و بارها در گوش و ذهن ما تداعی شده است. اما یک کودک تنها به واسطه این که کار می کند و یا در هر کوچه پس کوچه ای قیافه ای رنجور به خود می گیرد و به تصور برخی به گدایی می اُفتد تنها مسئله و مشکل جامعه امروز ایران و نیز جامعه جهانی نیست.
بیشتر این کودکان، خیابان را جایگاهی برای امرار معاش و کسب درآمد انتخاب کردهاند و تلاش برای بقا برای آنان چالشی هر روزه است. کار کودک مانع تحصیل، آموزش و برخورداری آنان از امکانات اولیه رشد فردی و اجتماعی است. در ایران دامنه کار برای این دسته از کودکان، از کار طاقتفرسا در کورهپزخانهها گرفته تا دستفروشی در مترو و چهارراهها… گسترده است. این کودکان در معرض انواع سوءاستفاده ها و خشونت های جنسی و جسمی، آسیبهای روانی، به کارگیری در انواع قاچاق و بدرفتاری کارفرمایان قرار دارند. سازمان بینالمللی کار، ورود نوجوانان به عرصه کار را از زاویه عرضه و تقاضا بررسی میکند و فقر را مهمترین عامل وادار شدن آنان به کار میداند.
کودکان کار و خیابان به چند دسته تقسیم می شوند: کودکانی که با وجود والدین و در کنار آنان برای ایجاد درآمد بیشتر در خانواده مشغول به کار می شوند کودکانی که والد غیر موثر دارند و وظیفه تأمین هزینه های والد خود را به دوش می کشند و کودکانی که بی سرپرستند و سرپرستی خواهر و برادرهای خود را به عهده دارند و نان آور خانه محسوب می شوند.
در بسیاری از کشورهای جهان آمار درست و علمی از کودکان کار و اعتیاد وجود ندارد اما تحقیقی در جنوب تهران نشان می دهد که ۶۶ درصد کودکان خیابان به بیماری عفونت های انگلی روده، ۱۰درصد به عفونت های اداری،۹۶ درصد به پوسیدگی دندان ها و بیماری های لثه و ۲۴ درصد به عفونت های پوستی مبتلا بودند. همچنین از ۸۷ کودک خیابانی مورد مطالعه که میانگین سنی شان ۱۱ سال بوده است ۱/۱۶ درصد کودکان مورد مطالعه مصرف سیگار و ۱/۹ درصد کودکان مصرف مواد مخدر داشته اند. ضمن آنکه افکار خودکشی در ۷/۵ درصد کودکان به اثبات رسید، ۵/۱۰ درصد کودکان دچار افسردگی بوده و ۵/۱۰ درصد هم قبلا افسردگی داشته اند.) خسرو صالحی،۱۳۹۴)
برگزاری همایش های مختلف ایجاد مراکز مختلف از طرف سازمان بهزیستی و شهرداری اجرای طرح های جمع آوری یا ساماندهی کودکان کار و خیابان ایجاد پایانه ها و مراکز مداخله از راهکار هایی بوده که تا کنون برای حل مسئله کار کودکان و تبعات آن دیده شده است ولی هیچ کدام تا کنون به اندازه کافی موفق نبوده است، چرا که این مسئله روز به روز در حال افزایش و کودکان کار روز به روز درگیر مشکلات بزرگتری از قبیل اعتیاد و ایدز می شوند. معاون وزیر بهداشت چندی پیش با استناد به مطالعهای که دو سال پیش روی هزار کودک کار و خیابانی در شهر تهران انجام شده، شیوع ایدز در این گروه از کودکان را ۴/ ۵ درصد اعلام کرده و هشدار داده بود: “میزان ابتلا به ایدز در کودکان کار و خیابانی، ۴۵ برابر سایر افراد جامعه است و این میتواند زنگ خطر جدی باشد.”
بحث اعتیاد در کودکان کار چند سالی است که مطرح است و یکسری از بچه ها نیز متأسفانه به دلایل اقتصادی، اجتماعی و … آلوده شده اند. در بسیاری از موارد در دسترس بودن مواد، تعداد افاغنه بودن کودکان کار و افغانی بودن یک مقدار دسترسی و شرایط را برای اعتیاد بیشتر کرده است.
کار آموزش و تأمین نیاز های عمومی این کودکان را نهاد های مردمی همچون “جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان” و “انجمن حمایت از حقوق کودکان” به عهده گرفته اند اما وقتی کار به یک کودک بحران زده می رسد که نیاز هایی فراتر این ها دارد چه باید کرد بهزیستی دارای پایگاه های اورژانس اجتماعی است و این پایگاه ها کودکان در معرض آسیب جدی را شناسایی می کنند در صورتی که این کودکان در اختیار بهزیستی قرار بگیرند، تلاش می شود با نگهداری آنها در مراکز بهزیستی، آسیبهای روحی و روانی آنها را جبران شود اما نکته اینجاست که وقتی موضوع یک کودک معتاد به میان می آید که بخشی از این کودکان کار را به خود اختصاص می دهند سازمان بهزیستی از پذیرش یک کودک معتاد در مراکزشبانه روزی خود معذور است این در حالیست که اکثر بیمارستان ها کودکان معتاد را بیمار دارای اندیکاسیون بستری نمی دانند و درمان سرپایی را برای این کودکان پیشنهاد می کنند.
در اینجا باید باور داشت که در کنار پیشگیری و کنترل اعتیاد در کودکان کار داشتن یک راهکار جدی برای هماهنگ سازی دستگاه ها در راستای درمان کودکان معتاد از اهم واجبات است.
شاید وقت آن رسیده است که مراکزی مخصوص درمان این کودکان با روشهای درمانی رفتار درمانی درمان های شناختی در کنار درمان های پزشکی پایه گذاری شده و علاوه بر خدمات درمانی خدمات انگیزشی و روانی مناسب به این کودکان ارایه دهد.
هدی فرح پور | مددکار اورژانس اجتماعی و کارشناس کُرسی صلح دموکراسی حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی
پایگاه اطلاع رسانی مددکاران اجتماعی ایران